چرا برخی افراد به نظر میرسد از تعارض و ناراحتی نفع میبرند؟
برخی افراد ممکن است از تعارض لذت ببرند زیرا احساس آدرنالین و هیجانی را فراهم میکندکه مشابه فعالیتهای با ریسک بالا است.
اعتیاد به شیمیایی ها
تحقیقات مشاوره ازدواج نشان می دهد نشان میدهد که برخی از افراد ممکن است به مواد شیمیاییهای مغزی منتشر شده در حالتهای ناراحتی اعتیادآور شوند. این شیمیاییها شامل نوروترانسمیترهایی مانند آدرنالین و دوپامین میشوند که در زمانهایی که ما احساس عصبانیت یا ناراحتی میکنیم، ترشح میشوند. این هورمونها میتوانند احساسات خوشحالی و رضایت را در ما ایجاد کنند و بنابراین، زمانی که ما در مواجهه با تعارض و ناراحتی قرار میگیریم و این هورمونها به طور متناوب ترشح میشوند، میتوانند تجربهی هیجانی و لذتبخشی را برای ما فراهم کنند.
بهترین مشاور خانواده می گوید هنگامی که یک فرد به طور مکرر در مواجهه با تعارض وناراحتی قرار میگیرد، مغز او به طور متناوب نوروترانسمیترهای آدرنالین و دوپامین را ترشح میکند. این ترشح مکرر این هورمونها میتواند به فرد احساس ایجاد هیجانات و لذتبخشی بیشتری بدهد. هر بار که فرد با تعارض روبرو میشود، مغز یک جریان از این هورمونها رها میکند که باعث تقویت این رفتار و افزایش احساس لذت و هیجان میشود.
در طول زمان، این چرخه میتواند به یک الگوی اعتیادآور تبدیل شود. به عنوان مثال، فردی که به طور مکرر در مواجهه با تعارض وناراحتی قرار میگیرد، ممکن است به این شیمیاییها تحمل ایجاد کند و به دنبال تعارض هایی باشد که شانس ایجاد همین لذت و هیجان را داشته باشند. این الگوی اعتیادآور میتواند به فرد احساس کنترل ناپذیری بر تمایلات و رفتارهایش بدهد و در نهایت، ممکن است او به یک تمایل خودکار به تضاد و دراما منتهی شود.
ایا تعارض می تواند اعتیاد اور باشد؟
بله، تحقیقات مرکز روانشناسی نشان میدهد که تضاد میتواند اعتیادآور باشد. زمانی که فرد به طور مکرر در مواجهه با تضاد و دراما قرار میگیرد، مغز او به طور متناوب نوروترانسمیترهایی مانند آدرنالین و دوپامین را ترشح میکند. این ترشح مکرر این هورمونها میتواند به فرد احساس ایجاد هیجانات و لذتبخشی بیشتری بدهد. به عبارت دیگر، هر بار که فرد با تعارض روبرو میشود و این هورمونها در مغزش ترشح میشوند، او تجربهی لذت و هیجانی میکند که ممکن است به آن اعتیادآور شود.
با گذشت زمان، این الگوی اعتیادآور میتواند به فرد احساس کنترل ناپذیری بر تمایلات و رفتارهایش بدهد و ممکن است او به یک تمایل خودکار به تجربهی تضاد و دراما منتهی شود. به طور مثال، فردی که به طور مداوم در مواجهه با موقعیتهای تنشآور و تعارض قرار میگیرد، ممکن است به ترشح این هورمونها تحمل ایجاد کند و به دنبال تجربهی مکرر این وضعیتها باشد که ممکن است در نهایت به یک الگوی اعتیادآور تبدیل شود.
بنابراین، تعارض و ناراحتی میتواند به عنوان یک عامل اعتیادآور عمل کند و فرد را به دنبال تجربهی مکرر این احساسات هیجانی و لذتبخشی کند که در نتیجه، میتواند به یک الگوی اعتیادآور و کمکم افزایش یافتن تمایل به تجربهی تعارض و ناراحتی منجر شود.
برای جلوگیری از درگیر شدن در دراما، میتوانید از روشها و مهارتهای مختلفی استفاده کنید:
تعیین مرزها: مهم است که مرزهای شخصی خود را تعیین کنید و آنها را رعایت کنید. به عبارت دیگر، باید بدانید کجا باید مرز بگذارید و چگونه از خودتان و دیگران در مقابل نفوذهای ناخواسته دفاع کنید.
ذهنآگاهی: مشاوره ازدواج تاکید دارد ذهنآگاهی به معنای حضور آگاهانه و بیپرده در لحظه حاضر است. با ذهنآگاهی، میتوانید بهترین تصمیمات را در مواجهه با تعارض و ناراحتی زندگی بگیرید و از واکنشهای افراطی جلوگیری کنید.
تمرکز بر مهارتهای ارتباطی سالم: یکی از دلایل اصلی درگیر شدن در دراما، ناتوانی در مدیریت ارتباطات است. با یادگیری و تقویت مهارتهای ارتباطی سالم، میتوانید از بروز درگیریهای ناخواسته و پیچیده در روابط خود جلوگیری کنید.
پذیرش واقعیت: باید به این نکته توجه کنید که تعارض و ناراحتی جزئی از زندگی هستند و هیچکس از آنها نمیتواند دوری کند. با پذیرش واقعیت و مقابله با آنها به جای فرار، میتوانید از اثرات مخرب آنها کاسته و بهترین راهحلها را برای حل مشکلات پیدا کنید.
با این روشها و مهارتها، میتوانید از درگیر شدن در ناراحتی جلوگیری کرده و زندگیتان را با آرامش و سلامت روانی بیشتری سپری کنید.
ایا تعارض همیشه منفی است؟
بهترین مشاور خانواده می گوید تعارض، همیشه به عنوان یک مفهوم منفی در نظر گرفته نمیشود. در حقیقت، تعارض میتواند فرصتی برای رشد، درک، و حل مسائل باشد. اگر با توجه به توانمندیهای سازنده و همدلی به تضاد نگاه کنیم، میتواند به نتایج مثبتی منجر شود. به توجه به موارد زیر، میتوان دید که تعارض میتواند دارای ارزش و معنی مثبتی باشد:
رشد شخصی: تعارض و مواجهه با موقعیتهای دشوار میتواند فرصتی برای رشد و توسعه شخصی باشد. زمانی که با مسائل مختلف مواجه میشویم، میتوانیم مهارتهای جدید یاد بگیریم، قدرت انعطاف و تطبیق را تقویت کنیم و به نتایج مثبتی دست یابیم.
افزایش درک: تعارض ها میتوانند به ما کمک کنند تا دیدگاههای مختلف را درک کنیم و به عمق فهمی بیشتری از مسائل برسیم. زمانی که با دیدگاهها و اعتقادات مختلف روبرو میشویم، میتوانیم دیدگاه خود را گسترش دهیم و به دانش و درک بیشتری دست یابیم.
حل مسائل: تعارض ها ممکن است به عنوان فرصتی برای حل مسائل عمل کنند. با مواجهه با تعارض ها و مشکلات، میتوانیم به دنبال راهحلهایی متناسب با شرایط موجود بگردیم و به نتایج مثبتی دست پیدا کنیم.
بنابراین، تعارض ها همیشه به عنوان یک مفهوم منفی در نظر گرفته نمیشوند و میتوانند به عنوان فرصتهایی برای رشد، درک، و حل مسائل مورد استفاده قرار بگیرند. اگر با توجه به این نکات به تعارض نگاه کنیم، میتوانیم از آن به نحو موثری استفاده کنیم و به نتایج مثبتی دست یابیم.
نتیجه گیری
در انتها، مشاهده میشود که دلایل مختلفی وجود دارد که برخی افراد به تعارض وناراحتی علاقه دارند. این علاقه میتواند به دلایل متنوعی برمیگردد، از جمله تجربه هیجان آدرنالین، فرار موقت از مشکلات شخصی، احساس تعلق به جامعه، یا اعتیاد به شیمیاییهای مغزی. این مسائل نشاندهنده پیچیدگی رفتار انسانی و تأثیرات گوناگونی است که بر افراد میگذارد.
با درک عمیقتری از عوامل روانشناختی، زیستشناسی، و محیطی که در شکلدهی به رفتار انسانی دخیل هستند، ما میتوانیم بهترین شناختی از این افراد و علاقههای آنها را داشته باشیم. درک عمیقتر از این موضوع میتواند به ما کمک کند تا رفتار افراد را در محیطهای مختلف بهتر بفهمیم و راهکارهای موثرتری برای حمایت از آنها ارائه دهیم. از این رو، تحقیقات و مطالعات بیشتر در حوزههای روانشناسی، علوم زیستی، و علوم اجتماعی میتواند به ما نگرش جدیدی نسبت به این رفتارها و علاقهها ارائه دهد و ما را به دیدگاههایی عمیقتر درباره آنها هدایت کند.